سفارش تبلیغ
صبا ویژن

غم دنیا رو دوشمه....

او که روزی سنگ صبورش بودم

                              امروز او.....

هست ولی نیست!!!

                    و مرا به خود وا گذاشته...

صدای غمبارم را نمیشنود!!!!

آه دنیا همه به من گویند چرا من به که گویم چرا؟؟؟

                            چرا تنهایم؟؟

تنهایی و سکوت..

و کسی درک این سکوت را نفهمید...

                           چرا تنهایم !!

غم به آرامی مرداب مرا در خود گرفته!!

 آی مردم!!!!!

چرا مرا نمیبینید؟؟

چرا کسی دستان سرد مرا نمیگیرد؟؟

 خدایا شکرت که تورا دارم...همین


نوشته شده در پنج شنبه 88/7/16ساعت 11:36 صبح توسط رز نظرات ( ) |

سفر کردم که از یادم بری دیدم نمیشه!!!

آخه عشق یه عاشق با ندیدن کم نمیشه....

سلام دوست من...

میدونم اینجا سر نمیزنی واسه همین میخوام از تو بگم...

 واقعا دلم برات تنگ شده...

خیلی زیاد ...

امروز گفتی داری میری شمال..

کاش منم بات میومدم چون واقعا دلم هوای یه سفر کرده اونم با یه دوست....و ای کاش اون دوست تو بودی....

گرچه که با ناراحتی ای اخیر جایگاهم عوض شد...

منم میخوام بیا ا ا ا ا ا ا م   ...تنها نرو...............منو باخودت ببر....


نوشته شده در پنج شنبه 88/7/16ساعت 11:21 صبح توسط رز نظرات ( ) |

 
امروز هم با یه دلتنگیه دیگه گذشت....
باز هم دوری..
دلم واسه ریحانه ی نازم...داداش گلم رضا خیلی تنگ شده....
آره خودم خواستم ...خودم خواستم بیام تو غربت...ولی واسه جدایی از کس دیگه ایی اومدم..نه ریحانه ...نه رضا ...نه تبسم...
دلم براشون تنگ شده بالخصوص ریحان(گلی) ...زنگ نمیزنم چون بغض گلوم با شنیدن صداش  سد چشمامو میشکنه و ای داد از این تنهایی....
خدایا مواظبش باش...میدونی تمام زندگیم ریحانست....
تمام دوران خوشم با ریحانست...خدایا از روزی که ازدواج کرد من تنها شدم...
تنهایه تنها....
ریحان همه ی زندگیمه...خدایا روابطش با همسرش همیشه خوب باشه و میثم عزیزم هم سایش بالا سر ریحانه باشه...
حانوم گلی کجایی ببینی آبجیت داره کم میاره....
کجایی که دستاتو باز کنی بیام تو بغلت دست کنی تو موهام آرومم کنی...
ریحان کجایییییییییییییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دارم عذاب میکشم....از صبح تا شب از خونه میرم بیرون سر کار که یادم بره.یادم بره که تو پیشم نیستی...که تو دوری...که تو دیگه شوهر داری....
آخه چرا؟؟؟؟
چرا بابایی اینکارو کرد...
ریحان جونم خیلی دوست دارم....فدای اون چشمای قشنگت...
امیدوارم چشمات هیچ وقت طعم اشک تلخ نچشه
و خنده های نازت همیشه موندگار باشن...

یه عالمه بوس .....

نوشته شده در چهارشنبه 88/7/15ساعت 2:39 عصر توسط رز نظرات ( ) |

بیادت هست می گفتی اگر ترکت کنم روزی تمام عمر خاموشم؟

 

بیادت هست می گفتی نرو هرگز که من بی تو فراموشم؟

 

بیادت هست می گفتی تمام روزها شبها صدایت هست در گوشم؟

 

کنون آن روزها رفته و اینک من شدم تنها اسیر دردها، غمها، چرا کردی فراموشم؟

 

بیادت هست می گفتی اگر روزی خدا فرمان دهد ترکت کنم فرمان نخواهم برد؟

 

بیادت هست می گفتی شباهنگام بیادت تا سحر هرگز نخواهم خفت؟

 

کنون آن گفته ها در گوش و جانم سخت می پیچد، نگاه اشنایت با نگاهم سخت می خندد و من غمگین تر از هر شب بیادت اشک می ریزم.


نوشته شده در سه شنبه 88/7/14ساعت 3:20 عصر توسط رز نظرات ( ) |

چقدر جالبه که:

 1.تا وقتی مریض نشی کسی برات گل نمیاره.

2.تا فریاد نزنی کسی به ‏طرفت بر نمیگرده.

 

3. تا گریه نکنی کسی نوازشت نمیکنه.

 

4.تا قصد رفتن نکنی کسی به ‏دیدنت نمیاد

5.و تا وقتی نمیری کسی تو رونمی بخشه..........


نوشته شده در سه شنبه 88/7/14ساعت 2:33 عصر توسط رز نظرات ( ) |

<      1   2   3   4      >

Design By : Pars Skin